و درد

که این بار پیش از زخم آمده بود

آنقدر در خانه ماند

که خواهرم شد،

با چرک پرده ها

با چروک پیشانی دیوار کنار آمدیم

و تن دادیم

به تیک تاک عقربه هایی

که تکه تکه مان کردند

پس زندگی همین قدر بود؟

انگشت اشاره ای به دوردست؟

برفی که سال ها

بیاید و ننشیند؟

 

و عمر

که هر شب از دری مخفی می آید

با چاقویی کند


ماه

شاهد این تاریکی ست

و ماه

دهان زنی زیباست

که در چهارده شب

حرفش را کامل می کند


و ماهی سیاه کوچولو

که روزی از مویرگ های انگشتانم راه افتاده بود

حالا در شقیقه هایم می چرخد


در من صدای تبر می آید

آه ، انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج

وقتی که چارفصل به دورم می رقصیدند

رفتارتان چقدر شبیهم بود


 در من فریادهای درختی ست

خسته از میوه های تکراری!

--------------------

گروس عبدالملکیان


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

qichedaohangye انجمن دبیران و فارغ التحصیلان دبیرستان دکتر نصیری فیلم و سریال Sarah بهترین مراکز و کلینک پوست مو زیبایی و پزشکی ،لیزر موهای زائد مرکز اینترنت server315 وامینوبلاگ استور بوک